نگاهت را به چشمهایم بینداز
و ببین امواج خروشانی را که از شوق دیدار تو لبریزشده اند
و مرا آرزویی است
که از تاریکی اعماق وجودم به روشنایی آغوش تو راهی باز یابم
و از تابش حرم نفسهایت
وجود یخ زده ام را سبز کنم
تا دوباره معنا کنم زندگی را
و در ساحل استوار قلبت پهلو گیرم
لنگر افکنم ،مأوی گیرم و باز یابم آرامش را